طرح یکی از تابوتهای ایمن که در سدههای هجدهم و نوزدهم در اروپا بهشدت رواج داشتند
او پیش از مرگ خود تقاضا میکند تا با یک کشیش صحبت کند. اگنس پس از ملاقات با کشیش که مرد جوانی است، بخشهایی از حقیقت را برای او تعریف میکند.
کلاه نداشتند و موهای بلند و بور آنها در برابر باد همچون قاصدک به رقص در آمده بود همگی لباس متحد الشکل داشتند که پارچه ای لچکی از کمر تا میان پاهای خود بسته بودند . به نظر میرسید از لحاظ قد و قامت از ما ریزتر هستند بیشتر به آدم کوتوله های ریز نقش میماندند. ما با دیدن آن منظره وحشت انگیز از یکدیگر میپرسیدیم آنها چه چیزی ممکن است باشند چون برای اولین باری بود که چنین موجودات عجیبی میدیدیم نه شبهاهتی به حیوانات داشتند و نه ما تا آن روز حیوانی را که چنین البسه هایی عجیب و نامتارفی که بر تن کنند را ندیده بودیم و نه وقت رقص و پایکوبی بود و مهم تر از همه اینکه با انسانها خیلی فرق داشتند .
راستان نامه
انشا علم بهتر است یا ثروت برای پایه های مختلف به صورت کوتاه و بلند توصیفی و ادبی
شبی پدری همراه دخترش، در جادهای کم تردد در بیرون شهر رانندگی میکرد. آنها کل روز را نزد مادر دخترک که در بیمارستان بستری بود سپری کرده بودند و شب هنگام در حال برگشت به خانه بودند. دختر در حالی که به صدای ضربات قطرههای باران روی سقف ماشین گوش میکرد، خواب چشمانش را سنگین و شروع به چرت زدن کرد.
در سال ۱۹۳۴، گروهبان ارتش لوئیس د. بوردن، گلوی خود را با تیغ برید. کمتر از چهار سال بعد، روی تامپسون، یکی از تفنگداران دریایی، از پشت بام پرید. جسد او در کنار ساختمان مجاور پیدا شد.
بسیاری از نوارهای ارواح را نیروهای ویتنام جنوبی، متحدان آمریکاییها تهیه کرده بودند. در این نوارها از سربازان خواسته میشد دست از جنگیدن بکشند. در یکی از این پیغامها آمده بود: «رفقای من، برگشتم تا به شماها اطلاع بدهم که مُردهام… بله من مُردم. مراقب باشید که بلای من سرتان نیاید. رفقا قبل از اینکه خیلی دیر شود به خانه برگردید.
”پیرمرد کـه تازه وارد ۱۱۳ سالگیش شده بود، عصا زنان و سرفه کنان وارد اتاق دکتر شد.
هدف بیاحترامی به بزرگترها نیست بلکه آزاد بودن برای انتخابی مهم است ما در زندگی برخی از عوامل و فاکتورها را انتخاب نمیکنیم مثلا ما انتخاب نمیکنیم در کدام شهر یا کشور به دنیا بیاییم ولی برخی دیگر از موارد را باید با درایت و دقت انتخاب کنیم مانند رشته تحصیلی، محل زندگی، دوست و همسر بنابراین بهتر است به خود و حق انتخاب خویش بیشتر احترام بگذاریم و توجه داشته باشیم که هر کدام از ما یک هویت منحصر به فرد داریم كه بايد آن را حفظ کنیم.
وقتی برای سومین بار صدا کرد، نگران شد. اون تصمیم گرفت بره طبقه بالا و دخترشو از رختخواب بیرون بیاره.
کارولین و راجر پرون و پنج دخترشان تقریباً بلافاصله متوجه اتفاقات عجیب و داستان واقعی ارواح شدند. بسیار عجیب است که آنها به مدت نه سال در آنجا به زندگی خود ادامه دادند.
یکی از خدمتکاران بـه اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی توان بـه مشورتش اعتماد کرد.
وقتی از پنجره مغازه اسباب بازی فروشی عبور می کردن، دختر بچه بازوی مادرشو گرفت و بهش گفت که میخواد داخل این مغازه رو ببینه.
دختر پدرش را در آیینه جلوی ماشین نظاره کرد که با گامهایی خسته در زیر باران به سمت پایین جاده میرفت تا در سیاهی شب از دیده پنهان شد. یک ساعت از رفتن پدرش میگذشت. دخترک در شگفت بود که پدرش چرا هنوز بعد از این همه وقت بازنگشته است. او بسیار نگران بود چرا که پدرش تا آن موقع باید برمیگشت. در همان هنگام، نگاهی به آیینه جلوی ماشین انداخت و شمایلی را دید که از دور به سمت ماشین حرکت میکرد.